تحلیل پوششی دادهها (DEA) چیست؟
امروزه اهمیت ارزیابی عملکرد و آگاهی از میزان کارائی و بررسی و سنجش آن جهت بهبود عملکرد و نهایتاً حفظ و ادامه حیات سازمان با توجه به شرائط متغیر محیطی، پیچیدگی تکنولوژی، کمبود منابع، رقابت شدید، تنوع خدمات و سرعت بالای تبادل اطلاعات و ارتباطات ضرورتی اجتنابناپذیر است. علیرغم ضرورت و اهمیت ارزیابی عملکرد و محاسبه کارائی، برنولاک مدیر مؤسسه بهرهوری کانادا مدعی است که «بیشتر مدیران معانی واقعی بهرهوری و کارایی را نمیدانند و مطلع نیستند که این مفاهیم تا چه حد برای سازمان آنها حیاتی است. همچنین آنها نمیدانند که چقدر میتوانند بهرهوری و کارایی خود را بهبود داده، چگونه آنها را مورد سنجش قرار داده، تجزیه و تحلیل کنند و یا چه عواملی بر آنها تأثیرگذارند.»
روش تحلیل پوششی دادهها (DEA) یکی از روشهای ناپارامتریک است. بحث تحلیل پوششی دادهها با تز دکتری «ادوارد روز» تحت راهنمایی «کوپر و چارنز» شروع شد که پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مدارس آمریکا را در سال 1978 مورد ارزیابی قرار داده بودند. نتایج این مطالعه منجر به چاپ اولین مقاله درباره معرفی عمومی DEA در سال 1978 گردید. آنها در مقاله مذکور که به CCR معروف گردیده، برای تعمیم روش دو ورودی و یک خروجی آقای فارل از بهینهسازی به روش برنامهریزی ریاضی استفاده نمودند تا بتوانند کارائی سیستمهایی با ورودیهای چندگانه و خروجیهای چندگانه را اندازهگیری کنند. طبق تعریف ارائه شده از سوی آقایان چارنز، کوپر و رودز DEA عبارتست از «یک مدل برنامهریزی ریاضی که برای دادههای مشاهده شده نسبتهای فرین مانند تابع تولید یا مرز کارائی را به صورت تجربی تخمین میزند». در سپتامبر 1984 آقایان بنکر و چارنز و کوپر در مقالهای تحت عنوان:
“Some Models for Estimating Technical and Scale Inefficiencies in DEA”
مفاهیم و مدلهای DEA را با مفاهیم جدیدی توسعه دادند که حاصل آن نیز مدل BCC است. این مدل برای اندازهگیری و تعیین کارائی واحدها و همچنین جهت اصلاح ورودیها و خروجیها برای بالا بردن اندازهی کارائی و با در نظر گرفتن بازده به مقیاس متغیر مورد استفاده قرار میگیرد. در سال 1985 چارنز و همکارانش «مدل جمعی» را به عنوان یکی دیگر از مدلهای اساسی در DEA مطرح ساختند.
همچنین چارنز و همکارانش در همین سال به منظور ثبت تغییرات کارائی در طول زمان تکنیکی را تحت عنوان «تحلیل پنجرهای» مطرح کردند. تکنیک دیگری نیز برای اولین بار توسط فیر و همکاران در سال 1989 و 1994 با استفاده از مدل DEA شعاعی ورودی و خروجیگرا برای محاسبه شاخص مالمکوئیست به کار بردند. اگرچه مدل شعاعی پیشنهاد شده دارای کمبودهایی مانند فقدان متغیرهای کمکی میباشد، برای غلبه بر این کمبودها شاخص مالمکوئیست با استفاده از مدلهای غیر شعاعی همانند SBM میتوان محاسبه کرد. در سال 1988 «بیسنت» و در سال 1991 «چانگ و گوه»تحقیقاتی روی دادههای حقیقی انجام دادند. در سالهای 1993 و 1994 «علی و سیفورد» اقدام به اصلاح مدل CCR کردند.
از زمان اولین مطالعه توسط چارنز، کوپر و رودز تاکنون بیش از هزاران مقاله در زمینه ادبیات تحلیل پوششی دادهها منتشر شده است. چنین رشد سریعی خود دلیل بر کاربردی بودن و قدرت بالای روشهای DEA میباشد. هم اکنون DEA در بسیاری از مراکز تحقیقاتی که در نقاط مختلف جهان قرار دارند، منشأ ایدهها و پیشرفتهای جدید شده است، به طوری که محققان زیادی به این نکته رسیدهاند که DEA یک روش عالی برای مدلسازی فرآیندهای عملیاتی است و ماهیت تجربی و نداشتن مفروضات دست و پاگیر سبب استفاده وسیع آن در تخمین کارائی برای بخشهای غیرانتفاعی، خصوصی و حتی دولتی شده است.